شنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۳

آموزش: نحوه گرفتن اسکرین شات در آیفون X ( آیفون 10 )

۷۲۰ بازديد
آموزش: نحوه گرفتن اسکرین شات در آیفون X ( آیفون 10 )

همان طور که می دانید دکمه هوم دیگر در آیفون ایکس وجود ندارد. اما سوالی که برای کاربران پیش می آید این است که چگونه در آیفون ایکس اسکرین شات بگیریم؟ در ادامه با ترنجی همراه باشید.

برای گرفتن اسکرین شات در آیفون ایکس لازم است تا دکمه پاور و زیاد کردن صدا را فشار دهید و یک ثانیه آن را نگه دارید. بعد از انجام این کار صدای آشنایی به گوش شما میرسد و صفحه نمایش چشمک می‌زند که به معنی ثبت اسکرین شات مورد نظر است. البته باید بگوییم اسکرین شات هایی که در آیفون ایکس گرفته می‌شوند از کیفیت لازم برخوردار نیستند وبه طور پیش فرض ویرایش نشده‌اند، امیدوار هستیم اپل در زمان عرضه این موبایل با آپدیتی این مشکل را رفع کند. باید اشاره کنیم که شما در iOS 11 می توانید به محض گرفتن اسکرین شات آن را ویرایش کرده ودر پوشه جداگانه ذخیره کنید تا همیشه به آن دسترسی داشته‌باشید.

نظر شما چیست؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

آموزش Clash of Clans: مینیون (Minion)

۷۲۰ بازديد
آموزش Clash of Clans: مینیون (Minion)

پس از معرفی بخشی از نیروهای سربازخانه، حالا نوبت به بررسی همه جانبه اولین نیروی آموزش یافته به وسیله اکسیر سیاه یعنی مینیون می‌رسد. با ویکی‌زوم امروز از زومجی همراه باشید تا به بررسی تاکتیک‌ها و جوانب تدافعی و تهاجمی مینیون بپردازیم. این بلای آسمانی از اکسیر سیاه متولد شده است و توسط مین‌های هوایی شناسایی نمی‌شود. مینیون‌ها هزینه آموزش پایینی دارند و در عوض بسیار شکننده و ضعیف هستند.

 

شاید بیشتر شما در گوشی خود مشغول به بازی Clash of Clans هستید و بعضی از شما هم به خوبی با استراتژی‌های بازی آشنا هستید، اما در این سلسله مقالات که زومجی در بخش ویکی‌زوم منتشر می‌کند، اطلاعات ریز و درشت از تمامی جوانب و عوامل بازی به شما گفته می‌شود تا با ذهنیتی کامل و اطلاعاتی جامع، بهتر از قبل به بازی بپردازید. در این مقاله به بررسی مینیون پرداخته شده است.

آموزش FIFA 16 - دریبل با حرکات بدن

۷۱۳ بازديد
تماشا کنید: آموزش FIFA 16 - دریبل با حرکات بدن

شاید یکی از دلایل زیبایی و هیجانی که فوتبال دارد، دریبل‌ها و حرکات انفرادی باشد. دریبل‌هایی چشم‌نواز که هم می‌تواند به زیباتر شدن فوتبال کمک کند و هم در بسیاری از مواقع، گره بازی را باز کند. یکی از نقاط قوتی که سری بازی‌های شبیه‌سازی فیفا دارد، گسترده بودن حرکات انفرادی و دریبل‌ها در آن است. بازی FIFA 16 هم از این قاعده مستثنی نیست و پر از دریبل‌ها و حرکاتی است که یادگیری آن‌ها زمان زیادی را می‌طلبد.

یکی از بخش‌های ویدیو‌های آموزشی بازی فیفا ۱۶ مربوط به همین دریبل‌ها است که در ادامه می‌توانید سومین قسمت آن با عنوان دریبل‌ با حرکات بدن را تماشا و دانلود کنید:

مایکروسافت سرویسی را برای آموزش عمیق شبکه‌های عصبی در آژور منتشر کرد

۹۳۸ بازديد

مایکروسافت سرویسی را برای آموزش عمیق شبکه‌های عصبی در آژور منتشر کرد

مایکروسافت سرویس آموزش دسته‌ای هوش مصنوعی آژور را معرفی کرد.

 

مایکروسافت امروز در کنفرانس توسعه‌‌دهندگان Build 2017، آموزش دسته‌ای هوش مصنوعی آژور را معرفی کرد. به زبان ساده این سرویس آموزش عمیق دسته‌ای شبکه‌های عصبی در پلتفرم رایانش ابری مایکروسافت موسوم به آژور  را ممکن می‌کند. این سرویس اکنون در مرحله‌ی پیش‌نمایش خصوصی است و در حال حاضر مشخص نیست که نسخه‌ی پیش‌نمایش عمومی آن نیز منتشر خواهد شد یا خیر.

می‌توان سرویس آموزش دسته‌ای هوش مصنوعی را این‌گونه تصور کرد که در آن توسعه‌دهندگان می‌توانند روی مدل‌های خود تمرکز کنند و نیازی به فکر کردن درباره‌ی عملکرد زیرساختار آن نداشته باشند.

در حالی که جزئیات زیادی درباره‌ی این سرویس منتشر نشده است، ایده‌ی کلی آن فراهم کردن سرویسی برای توسعه‌دهندگان است که در آن بتوانند مدل‌های یادگیری ماشین خود را آموزش دهند. مایکروسافت می‌گوید این سرویس از هر فریم‌ورکی پشتیبانی خواهد کرد؛ بنابراین توسعه‌دهندگان قادر خواهند بود تا از TensorFlow گوگل، Caffe یا تول‌کیت ادراکی خود مایکروسافت را استفاده کنند.

البته توسعه‌دهندگان و دانشمندان حوزه‌ی داده می‌توانند محیط مورد نیاز خود را برای آموزش مدلشان پیکره‌بندی کنند که این قابلیت بعدها می‌تواند روی هزینه‌ی این سرویس تاثیرگذار باشد. مایکروسافت اعلام کرد که توسعه‌دهندگان قادر به اجرای بار محاسباتی خود روی چندین پردازنده و واحد پردازش گرافیکی و در طولانی‌مدت روی چندین مدار مجتمع دیجیتال برنامه‌پذیر خواهند بود.

آموزش مدیریت زمان پروژه

۶۷۱ بازديد
آموزش مدیریت زمان پروژه

موفقیت یا شکست شما در مدیریت یک پروژه، بیش از هر چیز به این امر بستگی دارد که آیا می‌توانید نتایج نهایی را در موعد معین تحویل دهید؟

 

زمان یکی از باارزش‌ترین منابع هر پروژه است. شما برای هر محصول یا خدمت مورد نظر، زمان محدودی در اختیار دارید و بدون مدیریت صحیح زمان، ممکن است پروژه‌ی شما به یک فاجعه ختم شود. همان‌طور که حدس می‌زنید برنامه‌ریزی ساده‌ترین روش مدیریت زمان است. در این رویکرد فعالیت‌های موردنیاز برای تکمیل پروژه برآورد می‌شود و زمان‌بندی کارها، بر اساس تخصیص منابع به هر فعالیت، مشخص می‌شود.

علاوه بر برآورد و تخصیص منابع، هزینه‌ها هم رابطه‌ی مستقیمی با مدیریت زمان دارند، چراکه پروسه‌های طولانی، هزینه‌ی بالاتری به پروژه تحمیل می‌کنند.

مراحل و فرایندهای مدیریت زمان

Project Time Management

۱- برنامه‌ی مدیریت زمان‌بندی

در مرحله‌ی اول، شما تمام سیاست‌ها، روندها و اسناد موردنیاز مدیریت پروژه را، از طرح اولیه گرفته تا توسعه مداوم و همچنین اجرا و کنترل برنامه، مشخص می‌کنید. این فرایند بسته به نیازهای پروژه و میزان رسمی بودن آن، ممکن است بسیار تفصیلی باشد، اما مهم‌ترین مزیتی که دارد این است که سمت‌وسوی مدیریت زمان‌بندی را روشن می‌کند.    

۲- تعریف فعالیت‌ها

در این مرحله، کلیه‌ی اقدامات خاصی را که در راستای تولید محصولات انجام می‌شوند، شناسایی و ثبت می‌کنید. هدف اصلی این است که یک مبنای مشخص برای برآوردها، زمان‌بندی، اجرا، نظارت و کنترل کار پروژه در اختیار داشته باشید. چه وظایفی باید انجام شود تا پروژه به هدف نهایی خود برسد؟ این وظایف را لیست می‌کنید و اگر فعالیتی به شکست کار (WBS) نیاز دارد، جزئیات کار آن را تعیین می‌کنید. به عبارتی، اگر برای تکمیل یک وظیفه، بهتر است آن را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و هر بخش را به یکی از اعضای تیم بسپارید، باید دقیقاً محتوای هر «بسته‌ی کاری» را به فهرست خود وارد کنید.

نکته: خروجی فرایند تعریف وظایف، به‌عنوان ورودی فرایند بعد مورداستفاده قرار می‌گیرد.

	Defining Activities

۳- ترتیب فعالیت‌ها

لیست فعالیت‌های شناسایی‌شده را به‌دقت بررسی کنید و با در نظر گرفتن همه‌ی محدودیت‌های پروژه، آن‌ها را به شیوه‌ای مرتب کنید که بهترین اثربخشی را داشته باشند. به‌این‌ترتیب رابطه‌ی بین فعالیت‌ها مشخص می‌شود. رابطه‌ی منطقی فعالیت‌ها، باید یک زمان‌بندی واقعی به شما بدهد. به همین دلیل اگر یک پروسه، احتمال تأخیر یا تعجیل داشته باشد، باید آن را در رابطه‌ی منطقی فعالیت‌ها لحاظ کنید.

۴- تخمین منابع فعالیت‌ها

در این مرحله منابع موردنیاز برای هر پروسه را برآورد کنید. به‌بیان‌دیگر، نوع و میزان مواد و مصالح، نیروی انسانی، تجهیزات و تدارکات هر پروسه را تخمین بزنید. مهم‌ترین مزیت این فرایند، این است که به شما امکان می‌دهد برآوردهای درست‌تری از زمان و هزینه‌ها داشته باشید.

البته این مرحله، با چالش‌های خاصی همراه است، چراکه شما باید عرضه و تقاضای هر منبع/ نیروی کار و ارتباط آن با پروژه را ارزیابی کنید. آیا منابعی که در دسترس شما است، برای تخصیص به پروسه‌ها کافی است یا به منابع بیشتری نیاز دارید؟

نقش‌های کاری را به افراد تیم اختصاص بدهید و بعد وابستگی‌ها را بر اساس تخصیص منابع بررسی کنید. به‌عنوان‌مثال اگر یک برنامه‌نویس را برای ۱۵ فعالیت در نظر گرفته‌اید و می‌بینید که ۱۰ مورد از آن‌ها با یکدیگر تداخل دارند، باید یک برنامه‌نویس دیگر هم استخدام کنید، یا بپذیرید که احتمالاً تایملاین پروژه، طولانی‌تر خواهد شد.

Resource Estimating for Activities

۵- برآورد مدت‌زمان فعالیت‌ها

این مرحله یکی از سخت‌ترین فرایندهای مدیریت پروژه است. شما باید بررسی کنید که با توجه به منابعی که در اختیاردارید، چقدر طول می‌کشد تا هر وظیفه را تکمیل کنید. فراموش نکنید که سطح دسترسی به منابع و تعطیلات را در مدت‌زمان فعالیت‌ها لحاظ کنید. فقط به این دلیل که یک فعالیت به ۸ ساعت زمان نیاز دارد، به این معنی نیست که تا فردا صبح به پایان رسیده باشد!

به‌علاوه به یاد داشته باشید که اسپانسرهای پروژه، موفقیت یا شکست شما را بسته این موضوع قضاوت می‌کنند که کار در مدت‌زمان معلوم و با بودجه مشخص انجام‌شده است یا خیر.

نکته: برخی از مدیران پروژه ترجیح می‌دهند در برآوردهای خود، فقط ۸۰ درصد از منابع را در نظر بگیرند تا در صورت وقوع رویدادهای غیرمنتظره مانند بیماری اعضای تیم، مشکلات عرضه، خرابی تجهیزات، حوادث و شرایط اضطراری، به مشکل کمبود زمان و منابع برنخورند. مشاوره و بازخورد گرفتن از مدیران دیگر هم ایده‌ی خوبی برای اطمینان پیدا کردن از صحت برآوردها است.

Methods for Estimating Time

روش‌های برآورد زمان

برآورد پایین به بالا

این روش، دقیق‌ترین سیستم برآورد به شمار می‌رود. در این روش شما پروژه را به‌عنوان یک «کل» برآورد می‌کنید. به این منظور طبق WBS، وظایف بزرگ را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید، زمان لازم برای تکمیل هرکدام از زیرمجموعه‌ها را تخمین بزنید و در پایان، با در نظر گرفتن سایر مفروضات، زمان کل پروژه را برآورد کنید. هرچه جزئیات بیشتری در اختیار داشته باشید، برآورد شما هم دقیق‌تر خواهد بود.

نکته: اجرای این روش کمی سخت است، ولی کارتان را در طول پروژه راحت‌تر می‌کند. فقط اطمینان حاصل کنید که به فاز طراحی، زمان کافی اختصاص داده‌اید.

برآورد قیاسی

در این روش شما برای برآورد مدت‌زمان یک فعالیت یا کل یک پروژه، از اطلاعات زمانی پروژه‌های مشابه استفاده می‌کنید. این روش بیشتر برای شرایطی مناسب است اطلاعات تفصیلی کاملی از پروژه در اختیار ندارید. به‌تبع دقت این برآورد پایین‌تر است. هرچه پروژه‌ها شباهت بیشتری داشته باشند و مهارت و تخصص اعضای تیم بیشتر باشد، دقت این برآورد بالاتر می‌رود.

برآورد پارامتری

در این روش، شما مدت‌زمان موردنیاز برای تکمیل یک واحد کار را در تعداد کل زیرمجموعه‌ها، ضرب می‌کنید. مثلاً اگر می‌خواهید صفحات یک وب‌سایت را طراحی کنید، برآورد می‌کنید که یک صفحه، به چقدر زمان نیاز دارد و آن را در تعداد صفحات ضرب می‌کنید و یک تخمین کلی از مدت‌زمان کل پروژه به دست می‌آورید.

برآورد سه‌نقطه‌ای

شما می‌توانید دقت برآوردهای خود را با در نظر گرفتن ریسک و عدم قطعیت، بهبود دهید. در این روش شما سه احتمال (بدبینانه، خوش‌بینانه، بسیار محتمل) را در نظر می‌گیرید و بر اساس هرکدام از این حالات، زمان یک فعالیت (یا کل پروژه) را تخمین می‌زنید. سپس با آنالیز توزیع این سه برآورد، مدت‌زمان فعالیت/ پروژه را به دست می‌آورید. مزیت برآورد سه‌نقطه‌ای این است که به شما اجازه می‌دهد انتظارات منطقی بیشتری را بر اساس تخمین‌های واقعی‌تر، تنظیم کنید.

Development of the Schedule

۶- توسعه‌ی برنامه‌ی زمان‌بندی

برای توسعه‌ی یک برنامه‌ی دقیق، به برخی از پارامترهای مراحل قبل نیاز دارید. ترتیب فعالیت‌ها، مدت‌زمان هر فعالیت و منابع تخصیص داده‌شده به هر فعالیت، مهم‌ترین پارامترهای موردنیاز هستند. به کمک توسعه‌ی زمان‌بندی می‌توانید تاریخ شروع و پایان هر فعالیت و نقطه‌ی عطف را برنامه‌ریزی کنید. نرم‌افزارهایی مثل Microsoft Project، به شما کمک می‌کنند برنامه‌ریزی دقیق‌تر و معتبرتری داشته باشید. ولی بهتر است برای نظارت ملموس بیشتر به فعالیت‌ها، یک نمودار گانت نیز ترسیم کنید.

۷- کنترل برنامه

در مرحله‌ی آخر، وضعیت فعالیت‌های پروژه را مورد نظارت و بررسی قرار می‌دهید تا پیشرفت، به‌روزرسانی‌ها و تعدیل و اصلاح تغییرات را برمبنای برنامه‌ی زمانی مشخص‌شده،، مدیریت کنید. این فرایند به شما کمک می‌کند انحرافات برنامه را شناسایی کنید و اقدامات اصلاحی لازم را برای مینیمم کردن ریسک، انجام دهید.

شکی نیست که تهیه‌ی برنامه‌ی پروژه و پیگیری آن، بخش‌های مهمی از مدیریت پروژه هستند، ولی همه‌ی زحمات شما به صحت این مراحل بستگی خواهد داشت. پس برای اجتناب از هرگونه اتفاق غیر منظره‌ی نامطلوب، که مانع از دستیابی شما به اهداف نهایی پروژه می‌شود، باید در بازه‌های زمانی مشخص، وضعیت هر پروسه را مورد نظارت قرار دهید.

آموزش رایگان تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در ای ادز آکادمی

۶۹۷ بازديد
آموزش رایگان تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در ای ادز آکادمی

با گسترش کاربران ایرانی اینترنت، کسب و کارهای آنلاین نیز روز به روز در حال گسترش هستند و در این میان کسب و کارهایی که با دانش کافی از روش‌های تبلیغات آنلاین سود می‌برند آینده روشنی پیش رو خواهند داشت.

ای ادز

ای ادز آکادمی، یک مجموعه آموزشی است که به صورت تخصصی تمامی روش‌های تبلیغات آنلاین را به کاربران آموزش می‌دهد و با ارائه راهکارهای مفید در حوزه تجارت الکترونیک، بستر را برای داشتن یک کسب‌وکار هدفمند فراهم می‌سازد.

همچنین یکی از خدمات نوین ای ادز که به تازگی با عضویت در eAds دسترسی به آن فراهم شده است سرویس تبلیغات در اپلیکیشن‌های خارجی است. با استفاده از این سرویس می‌توان کاربران ایرانی اپلیکیشن‌های خارجی را هدف تبلیغات قرار داد. شما می‌توانید با انواع روش‌های تبلیغات موبایل در ای ادز آکادمی آشنا شوید.

سایر بخش‌های آکادمی ای ادز شامل تبلیغات گوگل، تبلیغات ویدئویی سئو و معرفی ابزار است که به صورت هفتگی با محتوای ویدئو و مقالات آموزشی به‌روز‌رسانی خواهد شد. همچنین ای ادز آکادمی امکان ایجاد صفحه اختصاصی را برای تمامی کاربران فراهم کرده است تا پژوهشگران و اساتید بتوانند محتوای آموزشی را در صفحه شخصی خود به اشتراک بگذارند.

برای آموزش تبلیغات آنلاین به نشانی www.eads.ir/academy مراجعه فرمایید.

 

 

تماشا کنید: آموزش FIFA 16 – دریبل نیمه حرفه‌ای

۶۶۹ بازديد
تماشا کنید: آموزش FIFA 16 – دریبل نیمه حرفه‌ای

شاید یکی از دلایل زیبایی و هیجانی که فوتبال دارد، دریبل‌ها و حرکات انفرادی باشد. دریبل‌هایی چشم‌نواز که هم می‌تواند به زیباتر شدن فوتبال کمک کند و هم در بسیاری از مواقع، گره بازی را باز کند. یکی از نقاط قوتی که سری بازی‌های شبیه‌سازی فیفا دارد، گسترده بودن حرکات انفرادی و دریبل‌ها در آن است. بازی FIFA 16 هم از این قاعده مستثنی نیست و پر از دریبل‌ها و حرکاتی است که یادگیری آن‌ها زمان زیادی را می‌طلبد. یکی از بخش‌های ویدیو‌های آموزشی بازی فیفا ۱۶ مربوط به همین دریبل‌ها است که در ادامه می‌توانید اولین قسمت آن را با عنوان دریبل‌های نیمه حرفه‌ای تماشا و دانلود کنید:

آموزش: گیمیفیکیشن چیست

۶۸۶ بازديد
آموزش: گیمیفیکیشن چیست

گیمیفیکیشن یک ابزار سرگرمی است که برای درگیر کردن مخاطب به کار می‌رود و برای اهدافی غیر از سرگرمی از آن استفاده می‌شود. درواقع گیمیفیکیشن از عناصر طراحی بازی برای افزایش میزان درگیری کاربر با سایت و برند استفاده می‌کند. گیمیفیکیشن سرگرم‌کننده است؛ اما باید چیزی فراتر از خواندن چند لغت روی صفحه نمایش یا تماشای یک ویدئو باشد. این فرآیند باید مهارت‌های مشتری را افزایش دهد و با نوعی جایزه مانند تخفیف یا پیشنهاد ویژه همراه باشد. هر کاربری بعد از برنده شدن در یک بازی احساس خوبی پیدا خواهد کرد. همین باعث می‌شود که آمار بازدید سایت بالا برود. بازاریابان از این احساس خوب برای افزایش شانس فروش یک محصول یا خدمات استفاده می‌کنند. البته لزومی ندارد که این بازی حتما روی وب‌سایت طراحی شود. اپلیکیشن و صفحات مجازی برند نیز محل خوبی برای طراحی گیمیفیکیشن هستند. طراحی این بازی باید بر اساس نقشه‌ی سفر مشتری انجام شود. هر مرحله از طراحی این بازی باید به گونه‌ای انجام شود که برای کاربر متقاعدکننده باشد. بیشتر در مورد استراتژی گیمیفیکیشن توضیح می‌دهیم و چند نمونه از معروف‌ترین آن‌ها را به شما معرفی می‌کنیم.

gamification

۱- بازی شما باید باعث تغییر رفتار مشتری شود

تکنیک گیمیفیکیشن به این معنا نیست که باید تمام جوانب آن مرتبط با بازی باشد. بلکه باید به‌گونه‌ای طراحی شود که با اهداف و استراتژی‌های شما همخوانی داشته باشد. هدف اصلی استفاده از مکانیک بازی، ارتقاء تجربه‌ی کاربر و هدایت آن به سمت تغییرات مثبت است. اینکه کاربران انگیزه‌ی بیشتری بابت تعامل با محتوای شما پیدا کنند و اقدامات مورد نظر شما را انجام دهند. بسیاری از برندها نمی‌توانند نتیجه‌ی دلخواهشان را از بازاریابی به روش گیمیفیکیشن بگیرند؛ زیرا روی خروجی و هدف آن تمرکز نمی‌کنند.

۲- نقشه‌ی سفر مشتری را در مراحل مختلف طراحی کنید

طراحی بازی شما باید طوری باشد که نقشه‌ی سفر مشتری را در نظر بگیرد و او را درگیر کند: به‌عنوان مثال اینکه اکنون در کدام بخش سایت هستند و قصد دارند در مرحله‌ی بعد وارد کدام بخش شوند. چند نکته‌ای که افراد تازه‌کار باید در نظر بگیرند:

۱- هدف شما از ساختن گیمیفیکیشن باید این باشد که اعضای جدیدی به کاربران شما اضافه شوند. بنابراین از افرادی که به تازگی به شما ملحق می‌شوند بخواهید که بخشی از محتوای شما را لایک کنند یا آن را به اشتراک بگذارند.

۲- به‌عنوان خوشامدگویی به آن‌ها امتیاز یا سکه بدهید.

۳- ابتدا اجازه دهید کاربران کمی بازی کنند و سپس بخواهید که اطلاعات تماس خود را وارد کنند یا عضو سایت شوند. همچنین فرآیند بازی نباید بعد از عضو شدن آن‌ها خاتمه پیدا کند. بازی را طوری طراحی کنید که کاربر بعد از عضویت به مرحله‌ی بعد ارتقاء پیدا کند. انجام چنین کارهایی تأثیر خوبی بر کاربر می‌گذارد و باعث می‌شود که احساس کند عضوی از جامعه‌ی جدید است.

۴- نگه‌داشتن مشتری‌ها یک امر ضروری است. هدف شما این است که کاربران جدید را تبدیل به مشتری دائمی برند خود کنید. بنابراین تمام امتیازها را طی یک مرحله به کاربر ندهید. مراحل بازی را طوری طراحی کنید که امتیاز کاربر در هر مرحله زیاد شود. درنهایت یک جایزه‌ی خوب برای افرادی در نظر بگیرید که بیشترین امتیاز را کسب کرده‌اند.

gamification

۳- روی پاداش‌های ذاتی بیشتر از پاداش‌های بیرونی تمرکز کنید

در انتخاب جوایز خود دقت کنید. در نظر گرفتن تخفیف بیش از اندازه برای خرید محصولات ممکن است به ضرر شما تمام شود. بسیاری از کاربران تنها به دنبال سوءاستفاده از چنین رفتارهایی هستند. بنابراین تعادل خوبی میان جوایز خود برقرار کنید. به‌عنوان مثال برنده‌های گیمیفیکیشن را از طریق ایمیل یا اس‌ام‌اس از محصولات جدید خود آگاه کنید. این مثال یک پاداش ذاتی است که کاربران از آن استقبال خواهند کرد.

نشانه‌ها نیز می‌توانند به ‌عنوان پاداش ذاتی در نظر گرفته شوند. به‌عنوان مثال سایت کوئرا از سیستم رأی‌گیری برای این کار استفاده می‌کند. رأی دادن در این سایت به معنای ارزش‌دهی است. هر چقدر کاربر رأی‌های بیشتری دریافت کند، یعنی سطح معلومات بالاتری دارد و به‌عنوان یک فرد متخصص در نظر گرفته خواهد شد. البته این نشانه‌ها نیز باید با اهداف کسب‌و‌کار شما مرتبط باشند و کاربر بابت داشتن آن‌ها افتخار کند. تنها در چنین شرایطی است که کاربر برای به دست آوردن آن‌ها تشویق می‌شود و آن را در شبکه‌های اجتماعی خود به اشتراک می‌گذارد.

۴- روند بازی را ساده طراحی کنید

روند بازی یک گیمیفیکیشن باید کوتاه، قابل فهم و ساده باشد. درواقع یک عمل باید منجر به عمل دیگر شود. اگر کاربر نتواند روند بازی را بعد از یک یا دو بار تلاش متوجه شود، سایت یا اپلیکیشن را می‌بندد و دیگر هرگز سراغ آن نمی‌رود. حتی بهترین پیشنهادها و افتخارها هم نمی‌توانند یک کاربر سردرگم را دوباره به بازی بازگردانند.

۵- بازی را به واقعیت نزدیک‌تر کنید

جوایز بازی را طوری طراحی کنید که برای همیشه در ذهن کاربر ماندگار شود. به‌عنوان مثال تخفیف رستوران یکی از جوایزی است که نه‌تنها می‌تواند برند شما را در ذهن کاربر ماندگار کند، بلکه میزان استقبال از گیمیفیکیشن را نیز بالا می‌برد.

gamification

۶- طراحی بازی خود را با شبکه‌های اجتماعی پیوند بزنید

بازی شما حتما باید با شبکه‌های اجتماعی در ارتباط باشد. فروشگاه‌های اینترنتی به‌خوبی از این روش استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال اگر شخصی دوستش را به عضویت در سایت دعوت کند، بعد از اولین خرید او می‌تواند از مقداری تخفیف برای خریدهای خود در آینده بهره‌مند شود. بنابراین کاربر تشویق می‌شود که نتیجه‌ی بازی خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارد. این کار باعث انگیزه گرفتن دوستان کاربر می‌شود و امکان عضویت آن‌ها را در سایت شما بالا می‌برد.

۷- از طراحان حرفه‌ای UX کمک بگیرید

بسیاری از گیمیفیکیشن‌ها به دلیل طراحی ضعیف مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. گیمیفیکیشن باید توسط طراحان حرفه‌ای درست شود. اگر بازی طراحی بدی داشته باشد، کاربر ممکن است در اولین تجربه‌ی خود احساس خوبی پیدا نکند.

۸- از شخصیت‌های مختلف استفاده کنید

کاربران دوست دارند که نقششان را خودشان در بازی تعیین کنند. به‌عنوان مثال بازی‌هایی که بین دو نوع شخصیت دزد و پلیس به کاربر حق انتخاب می‌دهند، بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرند. همچنین کاربر را کنجکاو می‌کنند که شانس خود را با همه‌ی شخصیت‌ها امتحان کند. برای انجام این کار ابتدا بهتر است شناخت خوبی از کاربران خود داشته باشید و سپس شخصیت‌ها را بر اساس آن‌ طراحی کنید. هر چقدر شخصیت بازیکنان نزدیک‌تر به شخصیت کاربران باشد، تعامل کاربران نیز بیشتر می‌شود. ۷۵ درصد گیمیفیکیشن روان‌شناسی و ۲۵ درصد آن تکنولوژی است.

gamification

نمونه گیمیفیکیشن‌های موفق

در این بخش به معرفی چند مورد از موفق‌ترین گیمیفیکیشن‌های برندهای معروف می‌پردازیم:

۱- اسمارتیز M&M

شرکت M&M در سال ۲۰۱۳ گیمیفیکیشن جالبی در راستای کمپین تبلیغاتی نوعی از بیسکوئیت‌های خود طراحی کرد. این بازی بر اساس پیدا کردن یک شیء خاص در یک محیط شلوغ طراحی شده بود. سادگی این بازی باعث شد که از محبوبیت خوبی در میان مخاطبان برخوردار شود. در این بازی تصویری از اسمارتیزهای M&M به کاربر داده می‌شد که یک بیسکوئیت در میان آن‌ها مخفی شده بود. کاربر باید این بیسکوئیت را در میان اسمارتیزها پیدا می‌کرد. نتیجه گیمیفیکیشن این بود که صفحه‌ی فیسبوک برند بیش از ۲۵ هزار لایک دریافت کرد. همچنین بیش از ۶ هزار اشتراک‌گذاری و ۱۰ هزار کامنت، از جمله دیگر نتایج این گیمیفیکیشن بودند. درست است که این بازی جزئی از کمپین تبلیغاتی شرکت بود؛ اما جنبه‌ی سرگرم‌کننده‌ی آن توانست تمام فضای شبکه‌های اجتماعی را تحت پوشش قرار دهد.

۲- نایک پلاس

نایک برای معرفی جامعه‌ی نایک پلاس خود کمپینی به نام NikeFuel برگزار کرد. در این کمپین کاربران بر اساس میزان فعالیت‌های فیزیکی روزانه‌ی خود با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند. اپلیکیشن نصب‌شده روی موبایل آن‌ها تمام فعالیت‌هایشان را ثبت می‌کرد و به آن‌ها امتیاز می‌داد. این گیمیفیکیشن بعد از رسیدن کاربر به یک مرحله‌ی خاص، جوایز و امتیاز مخصوصی به آن‌ها اهدا می‌کرد. این بازی نه‌تنها باعث تحرک کاربران می‌شد، بلکه باعث می‌شد آن‌ها امتیاز خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند. همین موضوع میزان حضور برند را در شبکه‌های اجتماعی افزایش داد.

۳- استارباکس

استارباکس یک برند شناخته‌شده در زمینه‌ی اهمیت دادن به مشتری‌ها است. My Starbucks Rewards نام گیمیفیکشنی است که این برند برای اثبات همین موضوع راه‌اندازی کرد. این بازی ۳ مرحله داشت. به این صورت که مشتری‌ها با هر بار خرید ستاره دریافت می‌کردند. زمانی که هر ۳ ستاره پر می‌شد، می‌توانستند غذا و نوشیدنی مجانی دریافت کنند. این گیمیفیکشن بسیار ساده و جوایز آن نیز برای کاربران بسیار وسوسه‌کننده بود.

gamification

۴- مک دونالد

برند مک دونالد نیز برای افزایش فروش محصولات خود از بازی معروف مونوپولی برای گیمیفیکیشن استفاده کرد. این بازی در سال ۱۹۸۷ و به‌صورت آفلاین طراحی شده بود. به این صورت که بعد از خرید مشتری از رستوران، یک بلیت به او داده می‌شد. هر بلیت نماینده‌ی یک جایگاه در بُرد مونوپولی بود. مشتری باید تمام قطعات یکی از رنگ‌ها را جمع می‌کرد تا بتواند جایزه‌ی نهایی را دریافت کند. این بازی به‌اندازه‌ای محبوب شده بود که میزان فروش محصولات این رستوران را در سال ۲۰۱۰ به میزان ۵.۶ درصد در آمریکا بالا برد.

۵- کوکاکولا

برند کوکاکولا همیشه به ابداع و نوآوری در طرح‌های تبلیغاتی خو معروف بوده است. این برند به‌گونه‌ای نوشابه‌های خود را تبلیغ می‌کند که برای همیشه در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. این برند در گیمیفیکیشن خود نیز ایده‌ی جالبی ارائه داده بود. به این صورت که جوانان در هنگ‌کنگ باید اپلیکیشن رایگانی را دانلود می‌کردند. سپس در یک زمان مشخص در مکان مشخص دور هم جمع می‌شدند. آن‌ها در این زمان مشخص باید اپلیکیشن خود را باز می‌کردند و تلفن خود را جلوی مانیتور تلویزیون تکان می‌دادند تا جایزه و کد تخفیف دریافت کنند. اینکه کاربران نمی‌دانستند با تکان دادن موبایل خود چه جایزه‌ای ممکن است دریافت کنند، باعث تحریک حس کنجکاوی آن‌ها می‌شد. بنابراین هر شخصی، حداقل برای یک بار شانس خود را امتحان می‌کرد. گیمیفیکیشن این برند با شاد کردن جوانان توانست موفقیت بسیار زیادی کسب کند.

gamification

۶- بستنی مگنوم

شرکت تولید شکلات مگنوم از یک کمپین بسیار هیجان‌انگیز و جدید برای معرفی نوعی از بستنی‌های خود به نام Magnum Temptation استفاده کرد. این برند با حمایت سایت‌هایی مانند یوتیوب یک بازی دیجیتال آنلاین با یادبود سوپر ماریو طراحی کرد. اما با این حال بازی واقعی از طریق صفحات اینترنت انجام می‌شد. به این صورت که کاربران باید در سراسر صفحات مشخص وب جستجو و آب‌نبات پیدا می‌کردند. درنهایت وقتی دوباره وارد سایت مگنوم می‌شدند، امتیاز آن‌ها حساب می‌شد. هرچقدر تعداد آب‌نبات‌ها بیشتر بود، مقامی که کاربر کسب می‌کرد نیز بالاتر می‌رفت. این گیمیفیکیشن در شبکه‌های اجتماعی سروصدای زیادی کرد. حتی یک روز url سایت مگنوم توانست رکورد بیشترین توییت در جهان را از آن خود کند. بازی مگنوم بسیار هوشمندانه طراحی شده بود؛ زیرا نه‌تنها محصول جدید خودش را تبلیغ کرد بلکه آمار بازدید سایت همکارانش را نیز بالا برد.

۷- فور فود (4Food)

وب‌سایت 4Food مانند یک بازی هیجان‌انگیز طراحی شده است. شما در این وب‌سایت می‌توانید بازی کنید و برنده‌ی تخفیف یا پیشنهاد ویژه شوید. همچنین می‌توانید همبرگر مورد علاقه‌ی خود را بسازید. این وب‌سایت یک تجربه‌ی فراموش‌نشدنی برای کاربر رقم می‌زند. گیمیفیکیشن این وب‌سایت نه‌تنها ارزش‌های شرکت را برای مشتری تعریف می‌کند بلکه همزمان از سازمان‌های خیریه نیز حمایت می‌کند. بنابراین می‌توان این‌طور نتیجه‌گیری کرد که گیمیفیکیشن جنبه‌های متفاوتی از افزایش عملکرد برند گرفته تا معرفی آن در شبکه‌های اجتماعی دارد.

طراحی یک بازی قوی و تأثیرگذار نیازمند استراتژی دقیق است. شما باید نسخه‌های متفاوتی از بازی را امتحان کنید و نهایتا بهترین گیمیفیکیشن را از میان آن‌ها برگزینید. اگر نمونه‌ی جالبی از گیمیفیکیشن برندهای مختلف را می‌شناسید، آن را با ما به اشتراک بگذارید.

آموزش بازی سازی: اصول طراحی کاراکترهای منفی

۶۷۰ بازديد
آموزش بازی سازی: اصول طراحی کاراکترهای منفی

بدون شک در تمامی بازی‌های داستانی طراحی کاراکتر منفی اهمیتی برابر یا شاید هم بیشتر از قهرمان بازی دارد. چه بازی‌ها و حتی فیلم‌هایی داشته‌ایم که به خاطر طراحی هنرمندانه کاراکتر منفی خود بسیار مشهور شده‌اند به گونه‌ای که هر گاه می‌خواهیم نامی از آن بازی ببریم، ناخودآگاه آن کاراکتر منفی برایمان تداعی می‌شود. یکی از نمونه‌های عالی این مسئله بدون شک کاراکتر Vaas در بازی Far Cry 3 است. شخصا هیچ کدام از بازی‌های سری فارکرای را تجربه نکرده‌ام ولی بدون اختیار و در نوشتن این مقاله نام این کاراکتر از اولین نام‌هایی بود که به ذهنم خطور کرد و دلیل این موضوع شهرتی است که این کاراکتر منفی در بین اهالی دنیای گیم به دست‌ آورده است. از مطالب گفته شده مشخص است که در ادامه‌ی مقالات آموزش بازی سازی می‌خواهیم کمی در مورد رمز و راز‌های طراحی کاراکتر‌های منفی و اصول طراحی آن‌ها برای شما بگوییم.

 

اگر وقت مناسبش را پیدا کردید بد نیست در مورد یکسری اطلاعات پایه‌‌ای در زمینه‌‌ی ادبیات و سینما تحقیق کنید و حداقل دایره‌ی واژگانی خود را در این زمینه بهبود ببخشید. بالاخره هر چه باشد هنگامی که پای طراحی و شخصیت پردازی یک عنصر داستانی پیش می‌آید، خوب است بدانیم که هر عنصری در داستان ما چه عنوانی را در عالم نویسندگی یدک می‌کشد و چه ویژگی‌هایی باعث شده که او در فلان دسته‌ی مشخص از دسته‌بندی‌های رایج امروزی قرار بگیرد. مثلا آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که معنی واژه‌‌ی «آنتاگونیست/Antagonist» یا «پروتاگونیست/Protagonist» دقیقا چیست؟ همچنین بد نیست در مورد تعریف‌ واژگانی همچون Hero، Villain و امثال آن هم بررسی مختصری داشته باشید تا با جایگاه استفاده از آن‌ها به خوبی آشنا شوید. البته امروز هدف ما صحبت پیرامون این موضوع نیست و برای همین سعی می‌کنیم تا رسیدن به جای مناسبش از تعاریف آشنا و قابل فهمی همچون «قهرمان» یا «کاراکتر منفی» استفاده کنیم.

 

vaas / far cry 3

گام صفرم!

تعجب نکنید، هدف از این گام صرفا بیان این نکته است که هیچ الزامی برای این وجود ندارد که بازی شما حتما باید دارای یک کاراکتر منفی باشد. ما بازی‌های بسیاری داریم که حتی هیچ باس‌فایتی درون آن‌ها وجود ندارد ولی با این حال توانسته‌اند تجربه زیبا و دل‌نشینی را برای مخاطبان خودشان رقم بزنند. نمونه‌ی این مسئله را هم می‌توانید در بازی همانند FEZ و هر بازی دیگری که معمولا سعی می‌کند یک تجربه‌ی روان، ملایم و دل‌نشین به شما ارائه بدهد مشاهده کنید. بنابراین اگرچه همه‌ی ما دوست داریم امثال جوکر و واس را درون بازی خود داشته باشیم ولی باید بدانیم که طراحی چنین کاراکتر‌هایی کار پیش پا افتاده‌ای نیست و حتی استودیو‌های بزرگ بازی‌سازی هم به ندرت می‌توانند از پس چنین کاری به خوبی بربیایند.

 

گام اول: شناسایی اصول و مبانی دنیای طراحی شده

معمولا تعاریف در دنیای فعلی ما کاملا نسبی هستند. برای همین گاهی پیش می‌آید که انجام یک کار از دیدگاه ما کار مثبتی تلقی شود و این در حالی است که ممکن است برداشت شخص دیگری از آن کار بسیار منفی باشد. به دلیل همین نسبی بودن تعریف‌ها معمولا مبنایی‌ترین اصول انسانی که به نوعی مورد پذیرش تمامی جوامع بشری قرار گرفته است، مبنای تعریف و طراحی و شخصیت پردازی عناصر منفی داستانی قرار می‌گیرد تا درک اعمال منفی و مثبت او برای همه آدم‌ها قابل درک باشد. البته ممکن است دنیای بازی شما با دنیای فعلی ما مقداری متفاوت باشد و برای همین اصول پذیرفته شده‌ی آن نیز متفاوت از دنیای فعلی باشد. به همین خاطر صرف این که انجام فلان کار در دنیای ما کار منفی تلقی می‌شود دلیل این نیست که حتما باید چنین چیزی در دنیای تعریف شده‌ی شما هم باشد. البته به دلیل این که همیشه مخاطب شما همان انسان‌های همیشگی هستند، سعی می‌شود که اگر تفاوتی هم در این زمینه وجود دارد، مقدار آن برای درک راحت‌تر مخاطب کم باشد.

به دلیل همین نسبی بودن تعریف‌ها معمولا مبنایی‌ترین اصول انسانی که به نوعی مورد پذیرش تمامی جوامع بشری قرار گرفته است، مبنای تعریف و طراحی و شخصیت پردازی عناصر منفی داستانی قرار می‌گیرد

 

مواردی همچون دزدی، قتل و غارت،‌ تجاوز، زورگویی و امثال آن همیشه مصداق‌‌هایی از اعمال منفی  تلقی می‌شوند و درک آن‌ها برای مخاطب بسیار ساده است و به همین خاطر معمولا در کار‌های کاراکتر‌های منفی چنین مواردی را به وفور مشاهده می‌کنیم.

 

گام دوم: مشخص کردن انتظارات

در دومین قدم باید یک تصمیم مهم بگیرید و آن این است که انتظار شما از کاراکتر منفی مورد نظرتان چیست؟ آیا او یک مامور هرج و مرج است و مدام در حال خرابکاری است؟ یا این که صرفا همانند بازی Bioshock کاراکتر غایبی است و ما با پیش‌روی درون بازی صرفا با نتایج کار‌های او موجه خواهیم شد؟‌ بزرگی و کوچکی کاراکتر منفی و میزان تاثیر آن بر خط داستانی باید در همین مرحله مشخص شود. لازم نیست به جزییات بپردازید و همان گونه که سعی می‌کنید در داستان بازی مسیر کلی کاراکتر اصلی و هدف نهایی او را مشخص کنید، دقیقا باید چنین کاری را هم برای کاراکتر منفی خود انجام دهید. البته به شما توصیه می‌کنیم که برای مشخص کردن سرنوشت کاراکترهای بازی حداقل تا گام چهارم مقداری صبر کنید و بر اساس راهکارهای آن گام چنین مواردی را مشخص کنید. دقت کنید که بین هدف نهایی و سرنوشت کاراکتر تفاوت وجود دارد و نباید این دو را با هم اشتباه بگیرید.

 

گام سوم: ترسیم ویژگی‌های شخصیتی

پس از گذر از دو مرحله‌ی قبل، شما هم اکنون نقطه‌ها‌ی شروع و پایان خود را در اختیار دارید و تنها کافی است رابطه‌ی میان این دو و نحوه‌ی طی کردن چنین مسیری را مشخص کنید. اگر تجربه‌ی کاراکتر‌های منفی مختلفی را داشته باشید مشاهده کرده‌اید که هر کدام از آن‌ها معمولا منش و رفتار مخصوص به خود را دارند و همه‌ی اقدامات آن‌ها در دنیای بازی هم بر اساس همین ویژگی‌های فردی او صورت می‌پذیرد. از GlaDos در بازی Portal تا ژنرال شفرد و ماکاروف در بازی Call of Duty هر کدام سیاست‌ها و رفتارهای مخصوص به خودشان را داشتند. برای همین باید در این مرحله متناسب با جایگاهی که برای او در نظر گرفتید سعی کنید بهترین تیپ شخصیتی را برای او طراحی کنید. این تیپ شخصیتی دقیقا نحوه‌ی طی کردن مسیر گفته شده را برای شما مشخص خواهد کرد.

makarov / cod 4

توجه داشته باشید که هر اقدامی که درون بازی صورت می‌گیرد نباید بدون پشتوانه‌ی قبلی باشد. هر کشتار یا هر عمل منفی دیگری که از جانب کاراکتر منفی داستان رخ می‌دهد باید کاملا مطابق اخلاقیات و ویژگی‌های او باشد. این اخلاقیات است که رفتار را شکل می‌دهد و اگر رفتاری بدون مبنای اولیه صورت پذیرد، نه تنها مشکل ما در شخصیت پردازی عنصر مورد نظر را نشان می‌دهد بلکه باعث می‌شود رفتار‌های کاراکتر ما مصنوعی جلوه کند. اما در این نقطه بد نیست نگاهی به تعدادی از ویژگی‌های شخصیتی عناصر منفی داستانی به خصوص عناصر منفی شاخص در این زمینه بیاندازیم و ببینیم چه ویژگی‌هایی معمولا آن‌ها را در ذهن ما ماندگار می‌کنند.

می‌گویند بزرگی ذهن هر انسانی به اندازه‌ی بزرگی آرزو‌ها و اهداف اوست. این مسئله در مورد کاراکتر‌های منفی نیز صادق است. دزدی از بانک، رییس مافیا شدن، ایجاد هرج و مرج یا حتی نجات بشریت هر کدام انگیز‌ها و اهداف متفاوتی هستند که کم و بیش می‌توانیم برای کاراکتر خود در نظر بگیریم. هر چقدر بتوانیم انگیزه و هدف ارزشمند‌تری را برای کاراکتر منفی خود در نظر بگیریم بدون شک یک قدم به موفقیت نزدیک شده‌ایم. مثلا جوکر در فیلم شوالیه تاریکی به خوبی نشان داد که اگرچه از بانک دزدی کرد ولی آن پول‌ها برایش هیچ ارزشی نداشتند و به دنبال چیزهای خیلی بزرگتری است. این ویژگی از ابتدایی‌ترین ویژگی‌های کاراکترهای منفی به خصوص از نوع برترش است و برای همین به یاد ندارم که یک کاراکتر منفی صرفا با دزدی از بانک مورد ستایش همیشگی علاقمندان قرار گرفته باشد.

ویژگی بعدی و شاخص کاراکترهای منفی ماندگار این است که معمولا این افراد شکست‌ناپذیر هستند. در حالتی ساده‌تر یعنی این که در انتها چه کشته شوند و چه کشته نشوند، حداقل این قدرت را دارند که به تمام یا بخشی از هدف خود دست پیدا کنند. مثلا پایان‌بندی همان شوالیه تاریکی را در نظر بگیرید. چه کسی می‌تواند ادعا کند که جوکر نتوانست به هدف خودش دست پیدا کند. هدفی که به وضوح نتیجه‌اش را در قسمت بعدی فیلم می‌توانیم ببینیم. اما ویژگی که چنین توانایی را به شخصیت منفی مورد نظر می‌دهد، توانایی خوب پیش‌بینی کردن شرایط مختلف و طراحی گره‌های تودرتویی است که قهرمان داستان مجبور است در انتها به یکی از آن‌ها تن دهد.

joker

اما یکی از ویژگی‌های جالب و همیشگی کاراکترهای منفی به خصوص از نوع ممتازش، صحبت‌های عالمانه و حکیمانه‌ی این به اصطلاح مجنون‌های عالم بازی‌ها و فیلم‌های ماست. از جوکر گرفته تا همان کلونل فیلم سیاره میمون‌ها همگی در اندک لحظاتی که صحبت می‌کنند (به خصوص در مواجه‌های خودشان با کاراکتر اصلی) به گونه‌ای شروع به استدلال و بیان مسائل می‌کنند که در انتها حس می‌کنید او نیز به سهم خودش راست می‌گوید و همه‌ی حقیقت در نزد کاراکتر مثبت بازی نیست.  برای همین هیچ کاراکتر منفی بزرگی را سراغ ندارم که از این جنبه کمبود و کاستی داشته باشد و برای همین باید روی این جنبه‌ی چنین کاراکتر‌هایی بسیار کار کنید.

اما معمولا یکی از نتایجی که این کاراکتر‌های منفی به خصوص در حرف زدن‌هایشان به دنبالش هستند، ایجاد دوگانگی در شما و اهدافتان به عنوان کاراکتر مثبت بازی است و مهم‌ترین روش مشترکی که معمولا همه‌ی این کاراکتر‌ها دنبال می‌کنند این است که در سخنانشان سعی می‌کنند روی نقاط مشترک شما و خودشان دست بگذارند و شما را همانند خودشان جلوه دهند.

 

گام چهارم: با ساخته‌ی خود یکی شوید

بهترین روش برای نوشتن حوادث و جریانات درون بازی این است که در ابتدا متناسب با اهداف نهایی و همچنین مبانی اولیه، کاراکتر‌های خودمان را شکل دهیم و سپس سعی کنیم با قرار گیری در نقش هر کدام از آن‌ها، رویداد‌ها و جریان‌های درون بازی را شکل دهیم. مثلا پس از ترسیم شکل و شمایل فکری واس در بازی فارکرای سعی کنیم همانند او فکر کرده و ببینیم که اگر او در این دنیای طراحی شده‌ی ما بود، دقیقا چه کار‌هایی انجام می‌داد. در بعضی از موارد مشاهده می‌شود که بدون توجه به ویژگی‌های اخلاقی کاراکتر منفی بازی و حتی کاراکتر‌های دیگر صرفا یک خط داستانی بسیار ساده نوشته می‌شود و سپس سعی می‌کنند تک‌تک این کاراکتر‌ها را درون آن جای دهند. این روش بسیار غلط است و باعث می‌شود که کاراکتر‌های شما و اقدامات آن‌ها طبیعی جلوه نکنند.

معمولا در این قسمت شالوده‌ی اصلی داستان را بر اساس کاراکتر مثبت بازی طراحی می‌کنند و دیگر شخصیت‌ها در اولویت بعدی قرار می‌گیرند اما بهترین حالت ممکن این است که حداقل به صورت هم زمان خطوط داستانی کاراکتر‌های منفی و مثبت اصلی را پیش ببرید و سعی کنید تاثیرهای تصمیمات و اقدامات هر یک بر دیگری را لحاظ کنید. پیشنهاد می‌شود که سعی کنید دو نفره (به خصوص هنگامی که تجربه کافی ندارید) یکی در نقش مثبت و یکی در نقش منفی، خط داستانی و اقدامات شخصیت انتخاب شده خود را بنویسید. سپس داستان‌ها را در کنار یکدیگر قرار داده و تاثیر هر کدام را روی دیگری لحاظ کنید. تنها مسئله‌ای که نباید فراموش کنید این است که شما در مرحله‌ی دو انتظارات خودتان از شخصیت منفی را مشخصی کرده‌اید و برای همین باید در چهارچوب آن رفتار کنید. این گونه می‌توانید بفهمید که در رویارویی‌های خودتان چقدر احتمال پیروزی و شکست برای شما وجود دارد.

چگونه از جدید بودن لینک اطمینان حاصل کنیم

۶۸۰ بازديد
چگونه از جدید بودن لینک اطمینان حاصل کنیم


اگر قصد دارید بدانید مطلبی که در حال مشاهده آن هستید چه زمانی به روز رسانی شده و چند نفر آن را به اشتراک گذاشته اند، تنها کافی است وارد سایت Is It Old شوید و از آن در مورد تازگی لینک، سئوال کنید. در این سایت متوجه خواهید شد که یک لینک چقدر قدیمی است و چند نفر این لینک را از طریق توییتر به اشتراک گذاشته اند. با استفاده از این سایت می توانید متوجه شوید یک سایت چند بار به اشتراک گذاشته شده و آیا برای اشتراک گذاری مناسب است؟ اگر لینکی قدیمی باشد ممکن است بسیاری از افرادی که لینک را با آنها به اشتراک می گذارید قبلا آن را دیده باشند.

 برای مشاهده جدید یا قدیمی بودن یک لینک ابتدا وارد سایت Is It Old شوید.

لینک سایت مورد نظرتان را وارد کرده و دکمه Submit را انتخاب کنید تا میزان تازگی لینک را بسنجید.

شما با یکی از پیغام های زیر مواجه خواهید شد:

OLD

به این معنی که لینک مورد نظر شما قدیمی است.

is-it-old-picture-4

KINDA OK

به این معنی که لینک مورد نظر شما تقریبا قدیمی ولی قابل قبول است.

You're the FIRST

شما تقریبا جزو اولین افرادی هستید که این لینک را مشاهده می کنید.

Super Fresh

این لینک جدید است.

در زیر هر کدام از پیغام ها، نوشته شده که این مطلب چند بار در Twitter به اشتراک گذاشته شده است. ممکن است در این سایت با پیغام های دیگری نیز روبرو شوید ولی توضیحات زیر هر پیغام نشان دهنده تازگی و دفعات به اشتراک گذاشته شده یک لینک است.

به نظر شما تازه و جدید بودن یک سایت چه اهمیتی دارد؟